چشمه معرفت

در یکی از سال های نوجوانی که کنجکاوی خستگی ناپذیری داشتم ، برای فراگرفتن و فهمیدن و به ویژه برای کشف کردن ، سری به طبیعت روستا زدم .

با نگاه های کنجکاوانه و تشنه ، به درس بزرگ طبیعت می نگریستم . گوش می دادم ، چشم می دادم ، دل میدادم و روحم چنان غرق فهمیدن بود که از هیجان می لرزید . احساس می کردم هم اکنون چشمه های معرفت از درون من سر باز خواهند کرد و آب های زلال و سرد و گوارای فهم و دانایی در من خواهد جوشید . من اکنون درست نمی دانم که در آن لحظه ها تا کجا می فهمیدم و نمی دانم چه فهمی از آن زیبایی ها و آفرینش الهی داشتم اما یقین { دارم که کلاس شگفت آفرینش و زیبایی طبیعت ، عظمت وجلال و جاذبه ی خالق درس را با همه ی وجودم لمس می کردم .

غرقه ی شکوه و اعجاز زیبایی خلقت بودم که ناگهان نوازش لطیف و خنکی را در لای انگشت پاهای ام احساس کردم ، آب ، جوشش چشمه ها !

آب ، این روح مذاب امید و زندگی ، تاره نفس ، جوان ، زلال و نیرومند با گام های استوار و امیدوار شتابان می رفت تا خود را به دهان خشک زمین و صدها کشتزار سوخته و نگاه های پژمرده ی هزاران درخت تشنه برساند و در رگ های خشکیده ی جوی های مزرعه و کوچه ، باغ های مرده ، جاری گردد .

سال دیگر که به روستا برگشتم ، بر روی سبزه ها و کشته های سیراب ، درختان سرسبز باغ و صحرا دیدم که شاخه ی دست های خویش را به آسمان برافراشته بودند و دعا می کردم و کودکان پر نشاط گل بوته ها و نو جوانان امیدوار ذرت ها در گوش نسیم ،آمین می گفتند و با غرور و مهربانی و خشنودی ، باغ و صحرا را تماشا می کردم و درخت ها و بوته ها می نگریستم . گویی با هریک ار آنان آشنایی دیرینه دارم و با همه ی ساقه های سر سبز ، رفیق و خویشاوندم . این نخستین باری بود که در برابر این همه عظمت و بزرگی و در میان این همه آفرینش خداوند ، خود را که هنوز نوجوان بودم بزرگ حس می کردم .

از صحرا باز می گشتم و نسیم ، مانند مادری مهربان و آداب دان که به کودکان خویش ، حق شناسی ادب می آموزد ، سر های نهال های جوان و بوته های نوزاد خویش را به نشانه ی احترام و وداع با من خم کرده بود و من در آخرین نقطه ی دید که اندک اندک صحرا از نظرم ناپدید می شد ، بار دیگر سرم را برگرداندم و با تکان دادن دست هایم به احساسات خاموش اما سرشار از پاکی و صفای این طبیعت و سبزه های معصوم پاسخ می گفتم و به خالق آن ها می اندیشیدم و این بیت <<سعدی >> را زمزمه می کردم :

برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

کویر ، دکتر علی شریعتی ، با اندکی تخلیص


لغات درس
کنجکاوی :جستجو برای یافتن چیزی
هیجان:برانگیختگی و التهاب درونی
معرفت : شناخت

گورا:خوشایند لذت بخش
یقین :اطمینان کامل /قطعی

عظمت:بزرگی شکوه

جاذبه :به سوی خود کشنده /جذب کننده
اعجاز:کاری شگفت و عجیب انجام دادن
مذاب : ذوب شده /گداخته
سیراب :انچه به اندازه اب خورده است
دیرینه : قدیمی
آداب دان :آگاه به راه ورسم معاشرت زندگی
وداع:خداحافظی
معصوم:بی گناه وپاک
زمزمه:خواندن ارام و زیر لب
غرور :احساس سربلندی به سبب موفقیت


نکتۀ اول
به این جمله ها توجّه کنید:
غرقه شکوه و اعجاز زیبایی خلقت، بودم.
آیا درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدی؟
به خالق این زیبایی ها بیندیش.
آرزوهایتان چه رنگین است!
جملهٔ اول، خبری را به ما می دهد. به این گونه جمله ها <<جمله خبری >> می گویند. جملهٔ دوم، چیزی
را با آهنگ و لحن پرسشی مطرح می کند. به این دسته از جمله ها، <<جملهٔ پرسشی >> می گویند. جملهٔ سوم،
انجام کاری را درخواست و یا خواستی را بیان می کند. به این جمله ها، <<جملهٔ امری >> می گویند. آخرین
جمله، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی، نشان می دهد. به این گونه جمله ها <<جملهٔ عاطفی >> می گویند.
هر یک از این جمله ها با لحن و آهنگ مناسب خود بیان می شوند.
نکتۀ دوم
نسیم مانند مادرى مهربان است.
در این جمله، نسیم به چه چیزى تشبیه شده است؟ آیا هرچیزى را به هر چیز دیگر مى توان تشبیه
کرد؟ در هر تشبیه میان آن چه تشبیه مى شود و آن چه بدان تشبیه مى کنیم، شباهت ها و مشترکاتى وجوددارد. با توجّه به درس حالا بگو یید ویژگى مشترک نسیم و مادر مهربان چیست؟
شما نسیم را به چه چیزهایى تشبیه مى کنید؟
از تشبیه براى زیبایى و تأثیرگذارى سخن و نوشته استفاده مى شود


خود ارزیابی

1-درکلاس طبیعت چه زیبایى هایى رامى توان درک کرد؟

چشمه سار های زیبا ،آبشارهای بلند ،شکوفه باران بهار ،برگ ریزان پاییز، کوه های سر به فلک کشیده ، کشتزارهای وسیع ،تشکیل رنگین کمان ،بارش برف و باران

2-این دوبیت>> مولوى<<باکدام بخش ازدرس ارتباط دارد؟

این درختانندهچمون خاکیان دست ها بر کرده اند از آسمان

با زبان سبز و با دست دراز از ضمیر خاک می گویند راز

معنی :این درختان مانند انسانها از این جهان دست به سوی آسمان بلند کرده اند و با برگ سبز و شاخه بلند از راز های خاک سخن می گویند. با این قسمت درس ارتباط دارد : بر روی سبزه ها و کشته های سیراب درختان سرسبز باغ و صحرا دیدم که شاخه ی دست های خویش را به آسمان برافراشته بودند و دعا می کردم و کودکان پر نشاط گل بوته ها و نو جوانان امیدوار ذرت ها در گوش نسیم ،آمین می گفتند

3- نمونه هاى دیگرى از زیبایى هاى آفرینش رابیان کنید.

خلقت موجودات به ویژه انسان به عنوان اشرف مخلوقات-دریاها-اقیانوس ها- تنوع زیستی و زیبایی هایی که که در عمق دریا ها و اقیانوس ها وجود دارد.کهکشان ها و ستارگان و شب و روز -وجود فصل ها - جزیره های زیبا و جنگل های انبوه

4-

درس سیزدهم: اُسوهٔ نیکو

درس دوازدهم: خدماتِ متقابل اسلام و ایران

درس یازدهم: عهد و پیمان، عشق به مردم، رفتار بهشتی، گرمای محبّت

درس دهم:کلاس ادبیات

درس نهم: نصیحت امام

درس هشتم: زندگی همین لحظه هاست

درس هفتم: علم زندگانی

، ,های ,ها ,ی ,جمله ,تشبیه ,می کردم ,را به ,ها و ,به این ,جمله ها

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

my black heart مرجع کتاب | رهایی بخش | ریشه خورشید شیرگیر آرامم کن:) غصه نخور موسسه علمی آموزش سامان تذکره ی مبتلایان نفس دوباره